گرفتارم گرفتارم اباالفضل
گره افتاده بر کارم اباالفضل
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
خدا نوشت به اسم شما سپیدهدمان را
و آفرید به نام شما زمین و زمان را
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد
شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد
هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم
میتوانم از همین جا عطر صحنت را ببویم
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت