گل میکند لبخند تو مهمان که میآید
باز است آغوش تو سرگردان که میآید
امشب که ماهِ آسمان پرتوفشان است
با حُسن خود چشم و چراغ کهکشان است
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند