به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
صدای بال ملائک ز دور میآید
مسافری مگر از شهر نور میآید؟
کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را