شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست