بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
هزار حنجره فریاد در گلویش بود
نگاه مضطرب آسمان به سویش بود
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست