با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد
ذلیل شد امیریاش، صغیر شد کبیریاش
شکسته شد توهّمِ شکستناپذیریاش
بگو چرا نشد امسال زائرت باشم
قدم به جاده گذارم، مسافرت باشم
صدای کربوبلای حسین میآید
به هوش باش، صدای حسین میآید
اذان میافکند یکباره در صحرا طنینش را
و بالا میزند مردی دوباره آستینش را
میروم گاهی خراسان گاهگاهی کربلا
یکطرفشمسالشموسویکطرفشمسالضحی
نعرهزنان ایستاد بر سر میدان شهر
رِند خیابان عشق، شیخ شهیدان شهر
مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی
حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی