تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری