امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
که توبه بشکن، اینبار هم به گردن من
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را