شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
اَلسَّلام ای سایهات خورشید ربّ العالمین
آسمانِ عزّ و تمکین، آفتاب داد و دین
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟