این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
سوختی پیشتر از آن که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟