از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
کمتر کسیست در غم من، انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
شمیم توست که با آب و تاب میآید
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت