بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم