خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
ای خداوندی که از لطف تو جاه آوردهام
زآنچه بودستم گرفته بارگاه آوردهام...
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم