سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری