شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت