او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم