جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی