آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد