بیتو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا
میزد به رُخم ولی، ولی را میکشت
آن مظهر ذات ازلی را میکشت
ای کوی تو، کعبۀ خلایق
طالع ز رخ تو، صبح صادق
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
بلبل چو یاد میکند از آشیانهاش
خون میچکد ز زمزمۀ عاشقانهاش
ساز غم گر ترانهای میداشت
آتش دل، زبانهای میداشت