سرخیِ شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود
شام غمهای تو را لبخند فردایی نبود
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
غمی ویرانتر از بغض گلو افتاده در جانش
بزرگی که زبانزد بود دراین شهر ايمانش
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين