تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...