«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند