وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد