قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن