گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی