قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی