اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا