تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی