امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو