غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس