همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر