همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر