تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما