میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما