آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است