سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟