در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
پشت سر مسافر ما گریه میکند
شهری که بر رسول خدا گریه میکند
ما خواندهایم قصۀ مردان ایل را
نامآورانِ شیردلِ بیبدیل را
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
فارغ نگذار نَفْس خود را نَفَسی
تا بندهٔ نفس سرکشی در قفسی
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟