هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت