تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت