و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش