شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت