چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
با ذکر حسین بن علی غوغا شد
درهای حرم با صلواتی وا شد
دقیقههای پر از التهاب دفتر بود
و شاعری که در اندوه خود شناور بود
میان بارش بارانی از ستاره رسید
اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید
هیچ کس تا ابد نمیفهمد
شب آن زن چگونه سر شده بود