سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
ما طائر قدسیم، نوا را نشناسیم
مرغ ملکوتیم، هوا را نشناسیم
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه