سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست