میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست