الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
که توبه بشکن، اینبار هم به گردن من
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...