میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود