ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
ای از شعاع نور تو تابنده آفتاب
باشد ز روی ماه تو شرمنده آفتاب
بر درگهی سلام که ذلت ندیده است
آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
محبوب رضاست هرکه دلريشتر است
از کعبه صفای اين حرم بيشتر است