گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی