سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
ما طائر قدسیم، نوا را نشناسیم
مرغ ملکوتیم، هوا را نشناسیم
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری